چگونه بخوانیم تا بهتر یاد بگیریم
 
ریاضی
ریاضی

چگونه بخوانیم تا بهتر یاد بگیریم

دانش آموزان عزیز

می دانید که یکی از کارهای شما این است که مطالب درسی خود را یاد بگیرید مطالب درسی پایان کار نیست ، شما باید بتوانید آنچه را که یاد گرفته اید دست کم تا جلسۀ امتحان در حافظۀ خود نگهدارید . البته می توانید مطالبی را که یاد می گیرید تا مدتها پس از امتحان نیز در حافظۀ خود نگهدارید و حتی برخی از آنها را تا آخر عمر فراموش نکنید . برای رسیدن به این هدف لازم است راه درست یاد گرفتن را بدانید . برای آنکه بدانید راه درست یاد گرفتن کدام است ، می توانید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است مراجعه کنید . چند صفحه ای که از نظرتان می گذرد ، راه را کوتاه تر می کند و در یادگیری هرچه بهتر و بیشتر مطالب این کتاب و کتابهای دیگر به شما یاری می رساند .

1 ـ عنوان هر فصل را نگاه کنید و به این فکر بیفتید که در آن فصل راجع به چه مطالبی باید بحث شده باشد . چون ذهن انسان وقتی در مقابل یک سؤال قرار می گیرد کنجکاو می شود و آمادگی پیدا می کند تا مطالب را بهتر و راحت تر بپذیرد . مثلاً ، اگر فصل مورد مطالعه به هوش و نقش حیاتی آن مربوط است ، پیش خود بگویید که اصولاً باید ابتدا هوش تعریف شود ، بعد عوامل مؤثر در هوش مورد بررسی قرار گیرد ، انواع هوش شرح داده شود ، نظریه های مربوط به هوش مطرح شود و ....

2 ـ صفحات فصل را ورق بزنید ، عناوین اصلی ( عناوین درشت ) را روی کاغذ بنویسید و این کار را تا آخر فصل انجام دیهد .

3 ـ به اول فصل برگردید ، باز هم صفحات را ورق بزنید ، در درون عناوین اصلی ، عناوین فرعی مربوط به آنها را از داخل متن کتاب پیدا کنید و در مقابل آنها بنویسید . در همین مرحله ، زیر نویسهای شکلها ، جدولها و نمودارها را بخوانید . روی برخی قسمتهایی که جلب توجه می کنند تمرکز کنید .

4 ـ در مرحلۀ 3 ، وقتی به آخر فصل رسیدید ، خلاصۀ فصل را بخوانید . مطال، خلاصۀ فصل یک دید کلی به شما می دهد و کل فصل در ذهن شما جای می گیرد . مطالعات نشان می دهد که کل هر چیز زودتر از اجزای آن در ذهن جای می گیرد . مثلاً ، ابتدا کل درخت را می بینیم بعد به شاخه ها و برگهای آن توجه می کنیم . کل یک تابلوی نقاشی نیز زودتر از اجزای آن در ذهن مجسم می شود . در کلاس اول ابتدایی نیز ابتدا کل کلمه بعد اجزای تشکیل دهندۀ آن را یاد می دهند . مثلاً اول آب ، بعد آ و ب را جداگانه یاد  می دهند . وقتی توانستید کل یک فصل ، یعنی چارچوب آن را در ذهن خود جای دهید . متوجه خواهید شد که اجزا خودبخود جای خود را پیدا می کنند . پس از جای گرفتن چارچوب ، اجزاء با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند و یکپارچه می شوند . می دانیم که یکپارچه شدن مطلب ، یادگیری و یادآوری آن را آسانتر می کند .

5 ـ حال به اول فصل برگردید و مطالعۀ دقیق آن را آغاز کنید .

6 ـ به هنگام مطالعه ، زیر مطالب مهم خط نکشید بلکه از مطالب مهم یادداشت بردارید ، زیرا زیر مطلب مهم خط کشیدن ، ذهن را تنبل بار می آورد و کار دانشجوی باهوش نیست . از مطالب مهم یادداشت برداشتن کار دانشجوی باهوش است . کار دانشجو باید مثل کار یک آدم تنبل باشد ! حتماً شنیده اید که می گویند از تنبل زرنگتر خودش است ، البته منظور ما یک تنبل باهوش است . افراد تنبل باهوش ، کوتاهترین راهِ رسیدن به هدف را پیدا می کنند و از فرصتها به بهترین وجه بهره می گیرند . همیشه این اصل فیزیو لوژیک را در نظر بگیرید که هرچه از یک عضو بدن بیشتر کار بکشید به همان اندازه بیشتر تقویت خواهد شد و عمرش نیز زیادتر خواهد شد . مثلاً چون ورزشکاران از بدن خود بیشتر کار می کشند و بیشتر تمرین می کنند ، در نتیجه قویتر از دیگرانند . برای تقویت حافظه نیز باید از آن کار کشید .

برای تأیید این گفته ، مثال دیگری می آوریم . احتمالاً تا به حال کودکانی را دیده اید که یک چشمشان تنبل است و پزشک معالج توصیه می کند که چشم قوی را مدتی ببندید و کودک را وادار کنند تا از چشم ضعیف یا تنبلِ خود کار بکشد و بدین وسیله آن را نیز تقویت کند . در مورد حافظه نیز چنین است . تا می توانید از حافظۀ خود کار بکشید . زیرِ مطالب مهم خط کشیدن اجازه نمی دهد که حافظه به کار وادار شود . کار کشیدن از حافظه یعنی مطالب را با عبارات و جملات خود خلاصه کردن ، آنا را مرتب کردن و در حافظه نگه داشتن . این نوشته را نیز هرگز از یاد نبید : یادگیری یادگیری می آورد ، همان طور که خواب خواب می آورد و پول پول می آورد .

7 ـ پس از آنکه مطالعۀ یک فصل را تمام کردید ، خلاصه ای از آن را برای خود بنویسید . خلاصه را حتماً با جملات خود بنویسید . خلاصه باید طوری باشد که افراد ضعیفتر از شما آن را بفهمند . اگر در نوشتن خلاصه مشکل پیدا کردید می توانید به خلاصۀ خود فصل مراجعه کنید و از آن کمک بگیرید . خلاصه را به صورت یک کل بنویسید نه به صورت جملات بریده بریده و جدا از یکدیگر ، یادتان باشد که هراندازه بتوانید خلاصه را خلاصه تر بنویسید به همان اندازه مفهومش این خواهد بود که به موضوع بیشتر تسلط دارید . افراد تازه کار و کسانی که خیلی به موضوع مسلط نیستند به دشواری می توانند خلاصۀ خوبی فراهم آورند . در هر صورت باید اقدام کنید و نترسید .

8 ـ به یاد داشته باشید که مطالب خوانده شده ، برای آنکه خوب در حافظه جای بگیرد نیاز به زمان دارد . زمان لازم برای جا افتادن و یادگیری را دورۀ تحکیم می نامند . جا افتادن یادگیری مثل جا افتادن ترشی است . همان طور که ترشی باید مدتی بماند تا قابل خوردن باشد ، یادگیری نیز باید مجال پیدا کند تا تحکیم یابد و به موقع مورد استفاده قرار گیردت . کسانی که به یادگیری خود مجال تحکیم نمی دهند فراموشی بیشتری دارند . برای نشان دادن ضرورت تحکیم یادگیری به دو مثال اشاره می کنیم .

الف ـ احتمالاً تا به حال راننده یا موتورسواری را دیده اید که تصادف کرده به شدت از ناحیۀ سر ضربه دیده است . وقتی از او چگونگی تصادف کردن را می پرسند ، پاسخ می دهد که اصلاض به یاد نمی آورد ، چون لحظه های پیش از تصادف مجال تحکیم پیدا نکرده است .

ب ـ یکی از روشهای درمان افسردگی شدید شوک الکتریکی است . فرض کنید می خواهند به دو گروه از بیماران افسرده در ساعت 11 صبح شوک الکتریکی بدهند . به نصف افراد ، ساعت 8 صبح همان روز مطالبی را یاد می دهند . به نصف دیگر افراد ، ساعت 10 صبح همان روز ، همان مطالب را یاد می دهند . فردای روزِ شوک ، همۀ افراد را با آزمون یادآوری تحت آزمایش قرار می دهند . کسانی که در ساعت 8 صبحِ روز قبل مطالب را آموخته بودند ، نسبت به گروه دیگر ، یادآوری بهتری نشان می دهند ، زیرا فرصت بیشتری داشته اند تا مطالب را به طور ذهنی مرور کنند . در واقع ، افراد گروه اول ، دورۀ تحکیم بیشتری داشته اند .

9 ـ علت عمدۀ فراموشی ، تداخل آموخته های بعدی با آموخته های قبلی است که اصطلاحاً منع بعدی یا مزاحمت یادگیریهای بعدی در یادآوری آموخته های قبلی نامیده می شود . به این صورت که اگر مطلبی را بخوانید و بلافاصله پس از آن مطلب دیگری را بخوانید ، مطلب بعدی در مطلب قبلی تداخل ایجاد خواهد کرد و از تحکیم آن جلوگیری به عمل خواهد آورد . بنابراین ، در صورت امکان ، پس از یادگیری یک مطلب حتماً استراحت کنید و اگر می توانید بخوابید . طبق این اصل ، یادگیری در آخر شب ، پایدارتر از یادگیری در اول صبح خواهد بود . زیرا در آخر شب ، پس از مطالعه به خواب می روید و در نتیجه مطلب تازه ای را وارد ذهن نمی کنید که با قبلیها تداخل ایجاد کند . اما ، وقتی اولِ صبح چیزی را یاد می گیرید ، پس از آن با دهها و شاید هم با صدها محرک دیگر روبرو می شوید که همۀ آنها وارد ذهن می شوند و آموخته ها با ناپایدار می کنند.

10 ـ آموخته های خود را به کار ببرید . کسانی که آموخته های خود را در موقعیتهای مختلف به کار می برند و از آنها استفاده می کنند کمتر به فراموشی گرفتار می شوند . بدون تردید ، اکثر شما این تجربه را دارید که وقتی آموخته های زبان خارجی را به کار نمی برید و به آن زبان صحبت نمی کنید ، خیلی زود آنها را فراموش می کنید . یکی از علتهایی که بچه های ایرانی معمولاً در یادگیری زبان انگلیسی موفقیت کمتری نشان می دهند این است که موقعیت استفاده از آموخته ها را ندارند ، یعنی با انگلیسی زبانها تماس ندارند تا مجبور شوند به زبان انگلیسی حرف بزنند . حتی عمل نکردن به آموخته های فیزیکی نیز موجب فراموشی آنها می شود ، مثل بازی فوتبال ، والیبال و ....

11 ـ عوامل مزاحم را حذف کنید . منظور این است که افکار بی فایده ، کشمکشهای درونی با دیگران و نشخوارهای ذهنی آزار دهنده را به هنگام مطالعه کنار بگذارید و تنها روی مطلب تمرکز کنید . اگر نمی توانید  روی مطلب تمرکز کنید بلافاصله کتاب را ببندید و به موضوعی که ذهن شما را مشغول کرده است بیندیشید . پس از فارغ شدن از آن کتاب را بازکنید . حتی مانع خیال پردازیهای خود نشوید ، زیرا خیال پردازی یکی از مشغولیتهای خوشایند ذهن است . اما یادتان باشد که به هنگام مطالعه خیال پردازی نکنید . از قضاوتهای منفی در بارۀ خود و دیگران ، که معمولاً به هنگام برخورد با مشکل یا به هنگام ناتوانی در فهمیدن مطلب پیش می آید ، خود داری کنید . علی هر کس و هرچیزی که شما را آزار می دهد در ذهن خود پرخاش کنید ، اما قبل از آن مطالعه را کنار بگذارید . زمانی به مطالعه بپردازید که سرحال و علاقه مند هستید .

12 ـ محل مطالعۀ مناسبی را انتخاب کنید . محل مطالعه در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد اما لازم است که مناسب باشد . منظور این است که وقتی عوامل مزاحم را کنار گذاشتید و برای مطالعه آماده شدید ، بتوانید روی موضوع تمرکز کنید . زیرا ، اگر ذهن حالت بیزاری ، بغض یا خشم داشته باشد ، به محض قرار گرفتن درمحل مطالعه ، گیر خواهد کرد و مطالعه در نظر شما وحشتناک خواهد شد . به همین دلیل ، پیش از مستقر شدن در محل مطالعه ، برای خود حالت ذهنی مثبت فراهم آورید و محیط را طوری ترتیب دهید که حالت ذهنی منفی را تداعی نکند . حالت ذهنی مثبت فراهم آورید و محیط را طوری ترتیب دهید که حالت ذهنی منفی را تداعی نکند . حالت ذهنی در محل نامناسب و با افکار مزاحم ، به حالت خواب شباهت دارد نه به حالت تمرکز فعال . به همین دلیل ، رختخواب بدترین محل برای مطالعه است . در رختخواب ، حالت ذهن احتمالاً به حالت خواب نزدیکتر است نه به حالت تمرکز فعال . هیچ کس نمی تواند همراه با خواب آلودگی یادبگیرد تا چه رسد به اینکه بتواند این کار را در خواب کامل یا در حالت هیپنوتیسم نیز انجام دهد . میزان یادگیری در خواب کامل صفر است . یادگیری نیاز به هوشیاری کامل دارد .

13 ـ با فواصل زمانی مطالعه کنید . اگر روزی چند صفحه بخوانید ، کارآیی شما خیلی بیشتر از زمانی خواهد بود که در شب امتحان همۀ مطالب را یکجا بخوانید . مسلماً خود شما این موضوع را می دانید اما جای تأسف است که امروز و فردا می کنید تا روز امتحان فرا می رسد . چرا ؟ برای آنکه کارهای خوشایندتر و لذت بخشتر از درس خواندن وجود دارد و شما نیز اغلب توانسته اید ، تنها با مطالعه در شب امتحان ، نمرۀ قبولی بگیرید . اما اگر نمی خواهید به نمرۀ قبولی قانع شوید و ، مهمتر از آن ، اگر نمی خواهید آموخته های خود را زودتر فراموش کنید ، به مطالعۀ منظم و روزانه روی بیاورید . در مورد کارهای خوشایند ، توصیه این است که تا می توانید از آنها به بهترین وجه استفاده کنید تا زندگی برای شما لذت بخش باشد . اصولاً زندگی برای  لذت بردن و شاد زیستن است ، اما فرصت بسیار کوچکی را نیز برای مطالعۀ روزانه اختصاص دهید . اگر این شیوه را پیش بگیرید ، مطالعه کردن و درس خواندن نیز برای شما لذت بخش خواهد شد .

14 ـ نقش معلمی پیش بگیرید . یعنی آنچه را که خوانده اید سعی کنید به فرد دیگری یاد بدهید . حتماً تا به حال دبیران یا استادان به شما گفته اند که بهترین شیوه برای یادگیری یاد دادن است . کسی که شاگرد شما خواهد بود ، احتمالاً سؤالاتی خواهد پرسید که قبلاً به آنها فکر نکرده بودید و این کار بسیاری از نکات مبهم را روشن خواهد کرد . یاد دادن تمرینی است که با آن می توانید به وسعت ناآگاهی خود پی ببرید . حتی می توانید دربارۀ امتحانی که از شاگرد خود به عمل خواهید آورد فکر کنید . سؤالاتی را بنویسید و آنها را در اختیار شاگرد خود بگذارید . به سؤالاتی هم که احتمالاً استاد از شما خواهد پرسید بیندیشید و به آنها پاسخ دهید .

15 ـ  مطالب جدید را با آنچه از پیش می دانید ارتباط دهید . منظور این است که از تکرار و مرور ذهنی برای یکپارچه کردن مطالب بهره بگیرید . همۀ ما ، حوزۀ اطلاعاتی خود را ، با پیوند دادن آموخته های جدید با آنهایی که از پیش می دانیم ، گسترش می دهیم . مثلاً ، کودک یاد می گیرد که پ به ب شبیه است ، با این تفاوت که به جای یک نقطه ، سه نقطه دارد یا ذ به د  شباهت دارد ، با این تفاوت که نقطه دارد . همچنین کودک یاد می گیرد که توپ فوتبال به توپ والیبال شباهت دارد اما کمی بزرگتر از آن است . بنابراین ، ما بزرگترها نیز می توانیم مطالب را به یکدیگر ارتباط دهیم و حوزۀ اطلاعاتی خود را وسیعتر کنیم . مثلاً ، می توانیم نظریۀ نیازهای مزلو را با نظریۀ پورتر دربارۀ نیازها ارتباط دهیم ، تفاوتها و تشابهات آنها را در کنار یکدیگر بنویسیم و بدین وسیله آنها را بهتر یاد بگیریم .

16 ـ روش تداعیها را به کار گیرید . محرکهایی که به چشم می آیند و از اطراف خود جدا می شوند ، راحت تر به یاد می آیند ، زیرا بیشتر از بقیۀ محرکها به آن توجه می کنیم و آنها نیز در ما واکنشهای هیجانی به وجود می آورند . بنابراین ، اگر بتوانیم با اطلاعات جدید تداعیهای غیر معمولی یا شدید به وجود آوریم به راحتی خواهیم توانست آنها را در حافظۀ خود نگهداریم و در مواقع لازم احضار کنیم .

به عنوان مثال ، فرض کنید می خواهید نقشۀ کورتکس یا قشر خارجی مغز را یاد بگیرید . می توانید به یک تخیل جالب دست بزنید ، به این صورت که کاسۀ سر را بردارید ، قسمتهای حسی ، حرکتی ، نیمکرۀ راست و نیمکرۀ چپ را مجسم کنید ؛ آدمکهایی را در نظر بگیرید که مسئولیت ثبت اطلاعات رسیده و صدور فرمان برای پاسخگویی را بر عهده دارند . ناگهانت فردی پای شما را لگد می کند . اثر درد بلافاصله  به کورتکس حسی می رسد . آدمک موجود در آن  ، اثر درد را ثبت می کند ، آن را در اختیار آدمک کورتکس حرکتی می گذارد و او فرمان صادر می کند ؛ شما حرکتی به خود می دهید که بیشتر به رقص شتری شباهت دارد و پایتان را عقب می کشید و احتمالاً تصمیم می گیرید به دهن فردی که پای شما را لگد کرده است مشت بکوبید . ناگهان متوجه می شوید که پیرمردی شبیه نگارندۀ کتاب است که به دشواری راه می رود و می خواهد به سرویس کارخانه سوار شود و بقیۀ ماجرا .

17 ـ روش محلها را به کاربگیرید . روش محلها مثال دیگری برای تشکیل تداعیهای غیر عادی و گاهی هم بسیار خنده دار است که خود به یادگیری کمک می کند . در این روش ، یک سری  تصاویر مربوط به هم را در نظر می گیرید ، مثل تصاویر اجزای صورت ( چشم ، پلک ، ابرو ، سر ، مو، گونه ، لب ، بینی و...) بعد فهرست خرید خود را در نظر می گیرید . سعی می کنید بین اجزای صورت و اجناسی که باید بخرید ارتباط به وجود آورید و از نوشتن آنها روی کاغذ صرف نظر کنید . مثلاً ، چشم را به نخود ، پلکها را به رشته ، ابروها را به اسفناج ، بینی را به هویج ، لبها را به لبو ، گیسوها را به جعفری تشبیه کنید و اگر ناراحت نمی شوید ، گونه های خود را  گوجه فرنگی و سر خود را کلم قمری تصور کنید .

18 ـ از کلمات کلیدی استفاده کنید . روش کلمات کلیدی به این صورت است که یک کلمۀ شاخص را با کلماتی که می خواهید به حافظه بسپارید ، تداعی می کنید . این روش مخصوصاً  در یادگیری زبانهای خارجی به کار می رود . فرض کنید می خواهید کلمۀ «novio » اسپانیایی را ، که به معنای « نامزد» است ، به خاطر بسپارید . می توانید پیش خود بگویید که «novio » به « نو » فارسی شبیه است . عشق نو با نامزدی ارتباط دارد . حتی می توانید از تشابه کلمات خارجی با کلمات فارسی استفاده کنید ، مثلاً شباهت کلمات فرانسوی mere  ( مِر) و pere ( پِر) به « مادر » و « پدر » موجب می شود که بدانید اولی به معنای مادر و دومی به معنای پدر است و آنها را راحت تر در حافظۀ خود نگهدارید .

19 ـ از علایم اختصاری کمک بگیرید . علایم اختصاری یعنی حروف اول کلمات را برداشتن و با آنها یکی یا چند کلمه ساختن . مثلاً ، به جای « هواپیمای ملی ایران » کلمۀ « هما» ؛ و به جای کلمۀ طولانی «الکتروآنسفالوگرام» «EEG » ؛ به جای هفت رنگ ( قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش) « قنزسانب»؛ و به جای خمسۀ نظامی ( مخزن الاسرار ، لیلی و مجنون ، خسور و شیرین ، هفت پیکر و اسکندرنامه) کلمۀ « ملخها» را حفظ کردن .

20 ـ سریع پیش بروید . منظور این است که روی یک فصل زیاد معطل نشوید ، بلکه آنها را سریع بخوانید و پس از آنکه کتاب را نصف کردید دوباره به عقب برگردید و فصول قبلی را دوباره بخوانید . زیرا ، در هر فصل ، مطالب یا مفاهیمی وجود  دارد که درک کامل آنها در گرو درک مطالب  یا مفاهیمی است که در فصول بعد وجود دارد .

21 ـ مهمتر از همه ، موضوع را دوست داشته باشید . در اصل ، مهمترین عامل در آموختن ، دوست داشتن موضوع ، دوست داشتن یادگیری ، احساس غرور از فهمیدن ، داشتن انگیزه برای کسب اطلاعات جدید و مخصوصاً داشتن اعتماد به نفس است . لازم است که موفقیت تحصیلی در نظر شما آن قدر با ارزش باشد که وقتی با انتظارهایتان مطابقت یافت ، احساس غرور کنید و در غیر این صورت ناراحت شوید . هیچ شگردی ، هیچ کتابی و هیچ فنی نمی تواند شما را به مطالعه و تحصیل علاقه مند کند . تنها خود شما هستید که می توانید تصمیم بگیرید و خود را متعهد کنید . با این همه ، اگر بخواهید تحصیل برای شما فعالیت واقعاً مهم و خوشایندی باشد ، فنونی که از آنها صحبت شد ، می توانند راهنما باشند . توصیۀ ما این است که حتی دروس یا مطالبی را که دوست ندارید و به نظرتان دشوار می آید بیشتر بخوانید و بدانید که افراد سرشناس ، مثل پروفسرو هشترودی و دکتر حسابی ، وقتی بچه بودند ، احتمالاً دوست نداشتند ریاضی یا فیزیک بخوانند .

در پایان ، مطالعۀ خوب و خوشایندی را برای شما آرزو می کنیم . یقین داریم که این مطلب، به شیوه ای که تنظیم شده است ، کمک خواهد کرد تا از تحصیل و یادگیری لذت ببرید .

 

گرد آور:مهران.ن

 



نظرات شما عزیزان:

یکی از دوستات
ساعت13:18---9 آبان 1391
خوب بود بد نبود ولی حوصلم نیومد همهشو بخونم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           

درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید امیدوارم از این وبلاگ بهره ی کافی را ببرید.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ریاضی و آدرس sch.math.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 224
بازدید کل : 41267
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1